بهراد منبهراد من، تا این لحظه: 12 سال و 20 روز سن داره

♥بهراد بهترین هدیه ی خدا♥

آغاز اردیبهشت و سفر به اصفهان

سلام به یکی یکدونه ی خودم که این روزا با شیرین زبونی هاش و اصطلاحاتی که بکار می بره حســـــابی دل آدم رو می بره .... این روزا هوا عاااالی شده و کار وروجک من این شده که الکسش که همون دوچرخه بره حیاط و باهاش بازی کنه و حسابی کیف کنه.... یه مدتی بود که من و بابائی دلمون می خواست بریم اصفحان و چند بار خواستیم برنامه ریزی کنیم اما نشد تا این که اواحر فروردین تصمیم گرفتیم رزرو کنیم تا اردیبهشت که فصل گل و زیبائیه بریم اصفهان البته همراه با بابا و مامان بابائی و عمو حمید که اینبار موفق شدیم و اول اردیبهشت راهی اصفهان شدیم یک شب تهران موندیم و صبح روز دوم حرکت کردیم صبحانه رو در شهر قم خوردیم  و یه زبارت کوچولو کردیم و ساعت 1:3...
8 ارديبهشت 1394

نوروز وسفربه گیلان

دوستای گلم همون رمز تولد رو بزنید سلام به دوستای گلم بابت رمز دار شدن پست ها منو ببخشید چون این روزا چند پیام بی ادبانه دریافت کردم که واقعا متاسف شدم برای اون دوست عزیز که انقدر تو زندگیش کمبود داره که نمی تونه ببینه  بگذریم.... اینم عکسهای مسافرت کوتاه 3روزه ی ما به گیلان که خیلییییییییی خیلییییییییییییی خوش گذشت و واقعا مناظرش زیبا بود .... ...
27 فروردين 1394

عید 94

   بهار بهترین بهانه برای آغاز، وآغاز بهترین بهانه برای زیستن است آغاز بهار بر شما مبارک کیک تولد من و بابائی که خودم درستش کردم... اینم شام تولد من و بابائی این عکس زیبا از اوکسر که 5 فروردین با خاله ها و دائی های من رفته بودیم اینم عکس 13بدر در هنگام برگشت از گیلان  عکس های 13بدر که شبش رفتیم پیش عموهای بابائی آب پری رو بعدا می ذارم...   ...
26 فروردين 1394

روزهای پایانی سال1393

بهراد من تا این لحظه ، 2 سال و 11 ماه و 7 روز سن دارد ســــــــــــــــــلام ســـــــــــــــــــــــلام ســــــــــــــــــــــــــــــــــــلام سلام به پسر خوشگلم و سلام دوستای عزیــــــزم که مطمئنم مثل من این روزها دارن کارهای عقب افتادشون رو انجام میدن تا سال خوبی رو آغاز کنن .این روزا واسه من داره به سرعت می گذره و نمی دونم چرا هر کاری انجام می دم تموم نمیشه .مثل اینکه اسب سال 1393 می خواد تا آخرین لحظه بتازه ..... 11 و 16 اسفند تولد من و بابائی بود که 16 اسفند یه تولد خانوادگی کوچولو گرفتیم که کیکشم خودم زدم و متاسفانه الان عکس ندارم ولی قول میدم سال دیگه حتما بذارم یکی دیگه از اتفاقات مهمی که این ...
24 اسفند 1393

، 2 سال و 10 ماه و 1 روزگی....

سلام به پسر خوشگل دوست داشتنی خودم که روز به روز داره شیرین تر و زیباتر و باهوش تر جذاب تر میشه امروز بالاخره موفق شدم بیام و پست های عقب مونده ای که تو این مدت فرصت نکردم بیام و بزارم رو آپ کنم به خدا این دفعه هر کاری می کردم نمیشد چون هم بیشتر هفته رو کلاس میرم و بقیه هفته هم یا کار خونه دارم یا مهمونی دعوتم و..... و دلیل دیگه ی تاخیر من می تونه آخر سال بودن باشه که وقتی میگم آخر سال خودمم باورم نمیشه چون واقعا سال  به سرعت گذشت و این روزها داریم به تولدت تو هم نزدیک میشیم دارم برای تولدت برنامه ریزی می کنم حالا بریم سراغ عکسهای عـــــــــــــــــشق مامان: اینم عکسای اول بهمن که با خاله بهاره و روژین جون و خاله آزاده و نفیسه رف...
18 بهمن 1393