تولد خاله آزاده و ماهگرد29
سلااااااااااااااااام به پسر خوشگلم و دوستای گلم بالاخره ما اومدیم و تونستیم یه پست جدید بذاریم آخه اینبار اصلا تقصیر من نبود و نی نی وبلاگ مشکل داشت البته من اینجور فکر می کردم که امروز متوجه اشتباهم شدم که مشکل نی نی وبلاگ نبود مال مرورگرم بود که عوضش کردم و خدا رو شکرمشکل حل شد
حالا بریم سراغ این چند وقت که نبودیم و اتفاقاتی که افتاد
اول از همه اسباب کشی اماما و ابابا بود البته بهراد جون اینجوری بابا بزرگ مامان بزرگش رو صدا می کنه یعنی بابا و مامان بابائی که خلاصه خونه سازی شون تموم شدو رفتن خونه ی خودشون و ما هم این چند وقت مشغول خرید اسباب اساسیه خونه ی جدیدشون بودیم که بالاخره تموم شد و خیلی هم قشنگ که اول از همه دست بابائی درد نکنه که خونه ی به این خوشگلی ساخت
و اتفاق بعدی 29مین ماهگرد شما پسر ناز بود که بازم یک ماه از زندگیت رو به خوبی پشت سر گذاشتی خدا رو صدهزار مرتبه شکر می کنم
و اتفاق بعدیشم تولد خاله آزاده بود که یک سوپرایز توسط سارا جون دختر خاله ی من بود که واقعا خاله آزاده رو خوشحال کرد
اواخر مرداد هم عشق مامان یه ویروس بدی گرفت که دل درد شدید همراه با اسهال و استفراق بود که الهی من بمیرم برات که 4روز خیلی سختی رو پشت سر گذروندی و واقعا اذیت شدی کمی لاغرتر....
روزا بیشتر مشغول بازی کردن هستی گاهی ماشین بازی گاهی نقاشی که خیـــــــــــــــــــــــلی دوست داری و منم راحتت می ذارم تا هر کاری دوست داری انجام بدی و بعد من می مونم و یه خونه پر اسباب بازی و مداد رنگی و ماژِیک
البته عیبی نداره مادر بودن یعنی همین و من هیچ شکایتی ندارم و نه تنها ناراحت نمیشم بلکه از لحظه لحظه با تو بودن لذت می برم و روز به روز بهت وابسته تر میشم عشـــــــــــــــقم
,gn