فعالیت های 10ماهگی
روزها دارن به سرعت می گذرن و ما غافل از اونیم و تو فرشته ی کوچولوی من برای خودت مردی شدی و ١٠ ماهگی رو امروز به پایان رسوندی و تو این ماه با شیرینی هات دلی از همه برد آخه پسرم تو این ماه خیلییییییییی کارا یاد گرفته :
مطلب زیاد بود گذاشتم تو ادامه ی مطلب:
بفرمائید ادامه ی مطلب:
روزها دارن به سرعت می گذرن و ما غافل از اونیم و تو فرشته ی کوچولوی من برای خودت مردی شدی و ١٠ ماهگی رو امروز به پایان رسوندی و تو این ماه با شیرینی هات دلی از همه برد آخه پسرم تو این ماه خیلییییییییی کارا یاد گرفته :
یاد گرفتی بابائی رو صدا کنی و اگه بدونی که چقدر بابائی اولین بار که صداش کردی ذوق کرد عین بچه ها شده بود البته نا گفته نمونه منم همین طور بودموقتی می خوای بری بغل بابائی خودت رو لوس مس کنس و اون دو تا دندونای خوشگلت رو نشون میدی و بابا بابا می کنی .....
دیگه اینکه ٢روزی بود که برات شعر لی لی لی لی حوزک می خوندم تو هم همش دستام و نگاه می کردی اونم با چه دقتی اون هفته که کرج بودیم یهو دیدیم نصف شب وسط رخت خواب ها نشستی خودت رو داری برای همه لوس می کنی براشون لی لی لی لی حوزک می کنی واااااااااااااااااای اگه بدونی که تو اون لحظه چقدر خوردنی شده بودی اون دستای کپلیت رو باز کرده بودی با انگشت لی لی لی لی حوزک می کردی تازه گردنت هم کج کرده بودی و خودت هم می خندیدی
چهاردست و پا رفتنت هم انقدر خطرناک شده که آدم نمی تونه یک لحظه ازت چشم برداره آخه میز مبل در کشو رو می گیری می خوای بلند شی تازه باز کردن کشو هم به شیرین کاری هات اضافه شده
وقتی دست دسی می کنی میگی دسه دسه البته از این کلمه در جاهای دیگه استفاده میشه و هر جا معنی خاص خودش رو داره....تازه خوردنی تر از همه اینه که سین رو نوک زبونی میگی عشقم
وقتی داری بازی می کنی بگیم بهراد داره میاد داره میاد سریع می خندی و فرار می کنیقربون اون دست و پاهای کوچولوت بشم ماااااااااااااااااادر
اگه یکی باهات بلند صحبت کنه سرش داد می زنی اصلا هم کوتاه نمی یای
موقع غذا خوردن باید یه قاشق بدیم دستت و اللا به هیچ عنوان غذا نمی خوری و بازیگوشی می کنی و بشقاب غذا رو چپکی می کنی و همش رو پخش می کنی و جدیدن دوست داری با دست بهت غذا بدیم و ای خیلیییییییییی جالب
وقتی میگیم بابا کو برمیگردی نشونش میدی میگن مامان فاطمه کو نشونم میدی وقتی میریم خونه مامانی مژگان اگه خاله آزاده طبقه پایین نباشه بگیم خاله آزاده کجاست سرت رو میبری بالا دنبالش می گردی قربون هوشت بشم که می دونی اون از بالا میاد
و دیگه اینکه وقتی خودت رو می خوای لوس کنی خنده های الکی می کنی که آدم واقعا خندش میگیره و دلش می خواد گازت بگیره.....
و اینکه به شدت اگه یکی رو نشناسی غریبی می کنی البته این مال اون ماه بود که عموی بابائی خواست بغلت که اما شما گریه کردی و بنده خدا کلی باهات بازی کرد تا رازیت کنه شما قبول نکردی و مارو حسابی شرمنده کردی
امشب هم طبق روال همیشه برات ماهگرد می گیریم و عکساش رو تو ژست بعدی میزارم