معاینه پایان 6ماهگی
ایشون شما رو معاینه کردن و قد . وزن . دور سر شما رو گرفتن و از اونجائی که مامانی خیلی عجوله سریع از آقای دکتر پرسید که قد و وزن و..... چقدر تو این ماه؟!!!
آقای دکتر هم همین طور که داشت اطلاعات رو ثبت می کرد تو پروندتون به مامان نگران جواب می داد
آقای دکتر: قد:۷۰ وزن:۱۰ کیلو دور سر:۴۲ (مامان فدای پسر ۱۰کیلوئیش بشه الهی)
مامان:به نظر شما خوبه ؟!!!
آقای دکتر: بله فوق العاده خوبه پسر ما همه چیزش عالیه...
مامان:فردا چند قطره قبل واکسن بهش استامینوفن بدم؟
آقای دکتر: ۲۰ قطره بدید ببرید برای واکسن و بعد اگه تب داشت هر چند ساعت تمدیدش کنید
بعدشم اومدیم بابلسر و بابائی برامون بستنی خرید تو هم شروع کردی به سر و صدا کردن منم یه کوچولو مالیدم به لبت و تو شروع کردی به زبون زدن و از خودت صدا در آوردن که یعنی بازم می خوام منم از اونجائی که دلم نمیاد ناراحت شی خواستم بازم بزنم رو لبت که اینبار شما قانع نشدی و کل بستنی رو می خواستی و منم تسلیم شدم و دادم بهت که چشمت روز بد نبینه دیدم تمام دماغتم کردی از ذوق تو بستنی من و بابائی هم با دیدن این صحنه کلی خندیدیم و ازت گرفتیم و شما هم بهت کلی بر خورد و زدی زیر گریه اما خدا رو شکر زود فراموش کردی و مامان از دلت در آورد قربون اشکات بشم که طاقت دیدنش رو ندارم....
خییییییییییییییییلییییییییی بامزه بود اینم اولین باری که وروجک من بستنی خورد....
و دیگه اینکه پسرک مامان دیگه نان۲ میخوره .......
و فردا واکسن داره مامان از الان نگران و ناراحت......
خدا کنه فردا تب نکنی عززززززززززززززیز دلم..........
راستی روز جهانی کودک رو به همه ی فرشته های ناز کوچولو به خصوص فرشته ی کوچولوی خودم تبریک میگم
دوووووووووووووست دارم عزیزم بی نهایت....