بهراد منبهراد من، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

♥بهراد بهترین هدیه ی خدا♥

فعالیت های 7ماهگی بهراد مامان....

1391/8/11 2:30
371 بازدید
اشتراک گذاری

امشب 3تایی رفتیم بیرون و کلی دور دور کردیم و بعد برای شام بابائی مارو برد پالم الهی بمیرم موقع شام همش دلت می خواست غذای مارو بخوری اما هیچ کودومش به دردت نمی خورد تا بهت بدم و تو هم تا آخر سروصدا کردی بعد شام رفتیم به سمت magic land یا همون سرزمین سحر و جادو که برای بازی بچه ها تو همون سالن غذا خوری طراحی شده که ایشاالله وقتی بزرگ تر شدی  میری توش وکلی بازی می کنی اما امشب فقط محض آشنایی بردمت تو وقتی رفتی تو همش هواست این طرف و اون طرف بود و هر چی واسه عکس گرفتن صدات می کردم هواست به بچه ها بود که داشتن بازی می کردن........قلبدلقک

حالا از فعالیت های این ماهت بگم که:متفکر

 وروجک من این روزا خیییییییییلی شیرین تر شدی و البته وروجک تر.........19.gif

 وقتی تو روروئک هستی میری سراغ پریز برق و سیم شارژر رو میکنی یا میای سمت میز رومیزی رو می کشی یا میری سراغ دی وی دی ولوم رو زیاد می کنی .....

غلط زدنات هم خیلیییییی حرفه ای تر شده و البته سریع تر هر چیزی رو که بخوای به سمتش غلط میزنی و میری واسه همین یک لحظه هم نمیشه تنهات گذاشت و همیشه نگرانتم وروجک من .از سر سفره نشستنات بگم که خیییلیییییییی با مزه شدی هر چی که ما می خوریم رو دوست داری زیاد به سوپ خودت علاقه نشون نمیدی و اگه به زور بهت بدم اوق میزنی و همشو میریزی و امااااااا غذای ما که از 6کیلومتری وقتی قاشق رو می بینی دهنت رو باز می کنی و می خوای بخوریش اما از غذاهای خودت حریره و سرلاک برنج رو دوست داری .......

روزا با اسباب بازی هات کلی بازی می کنی و خودت انتخابشون می کنی مثلا 3تا عروسک داری که یکی آبی یکی زرد یکی قرمز و شما  همیشه اون قرمزه رو انتخاب می کنید حتی اگه از همه دور تر باشه "قربون اون فهم و درکت بشم ماااااااادر".....قلبniniweblog.comقلب

و دیگه اینکه این روزا زیاد بهانه می گیری دلت می خواد همش تو بغلم باشی و اگه بزارمت تو روروئک و برم تو آشپزخونه چشمت دنبال منه و با قر قر کردنات صدام می کنی حسااااااابی دلم رو می بری منم بی طاقت میشم و میام بغلت می کنم عسل مامان چون حتی یک لحظه نمی تونم ناراحتیت رو ببینم و با کوچیکترین ناراحتید ناراحت میشم ........دل شکسته

شب ها که می خوابی دلم برای قر قر کردنات تنگ میشه نازت می کنم و آروم می بوسمت و در حسرت صبح می مونم تا تو بیدار شی تا اون چشمای قشنگت رو ببینم که داره نگام می کنه........

عزیز دلم . پسر قشنگم . تو تمام وجود منی و من عاشقتم و شبی نیست که برای داشتن تو خدا رو شاکر نباشم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان حمید کوچولو
11 آبان 91 13:11
آخه چه تیپی داره گل پسرما.جلوی تی شرتتم که مثل حمید من خیسه.درضمن بااجازه لینکت کردم


مرسی عزیزم .خوشحال میشم دوست خوبی مثل شما داشته باشم