بهراد منبهراد من، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

♥بهراد بهترین هدیه ی خدا♥

مهمانی پر ماجرا برای مرد شدن پسرم

1391/2/14 12:09
311 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

 

دیشب به افتخار اینکه پسرم مرد شد یه مهماننی داشتیم

اونم تو باغ پدر جونش برای همین از ساعت ۵ رفتیم اونجا البته مهمانی ساعت ۸ بود  و مهمون ها قرار بود اون ساعت بیان اما ما زودتر رفتیم تا کارها رو انجام بدیم و لازم به ذکر که از گرمی هوا پدر جون و بابائی عرق کردن و رفتن دوباره دوش بگیرن اما...........

چشمت روز بد نبینه که یهو هوا ابری شد اما بازم ما نخواستیم جدی بگیریم چون امید داشتیم که حتما الان ابر میگذره و هوا باز میشه اما یک رعد و برقی  زد که ما هارو به خودمون آورد و ساعت ۷ شروع کردیم به جمع کردن میز و صندلی ها پدر جون بنده خدا با عجله زنگ میزد به تالارهای شهر اما از اونجا که شب جمعه بود همه جا از قبل پر شده بود اما به لطف خدا بعد تلاش های فراوان تالار باغ مینا خالی بود ما هم بعد گرفتن جا با عجله به مهمونها زنگ زدیم و آدرس جدید رو به همه اطلاع دادیم پسرم تیپ زد و رفتیم تالار.

خدارو شکر مهمونی آبرو مندانه برگذار شد اما بابائی و مامانی مژگان و پدرجون حسابی خسته شده بودن دستشون درد نکنه ...

این بود داستان مهمونی پر ماجرای آقا بهراد ما....

مثل اینکه نی نی ما تو شکم مامانیش ته دیک زیاد خورد که شب دامادیش اینجوری بارون اومد

راستی بعد مهمونی به افتخار آقا بهراد آتیش بازی به راه انداختن خیلی قشنگ بود

خوش گذشت انشاالله عروسی بهرادم ........

این عکس کارت دعوت بهراد پارتی...

عکس باغ پدرجون قبل طوفان......

بعد طوفان......

چ

کارت مهمونی بهراد جون

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)