دسته گل به آب دادن آقا بهراد...
امروز برای اولین بار دسته گل به آب دادی اونم چه دسته گلییییییییییییییی ......
امروز تو آشپزخونه داشتم غذا درست می کردم یهو دیدم صدای شکستن اومد یعنی از ترس مردم تا بیام ببینم چی شده دیدم شما تو روروئک نشستی نزدیک صحنه ی جرم باباتم داره می خنده نیگات می کنه و دیدیم بله بابائی داشت کفشاشو واکس می زد شما هم با سرعت میری پیشش و وقتی گلدون می بینی ذوق می کنی و باهاش بازی می کنی و میندازیش بابائی هم که اصلا هواسش به شما نبود و این طوری شد که گلدون ما دار فانی را وداع گفت باز خدا رحم کرد که تو پاهات نرفت و به خیر گذشت این بود ماجرای اولین دسته گل آقا بهراد .....
بعد از ناهار هم بردمت حمام و اونجا کلی بازی کردی اینم عکسات:
اینم مال وقتیه که داری تواتاقت با اسباب بازی هات بازی می کنی:
اینم عکس یادگاری که با عروسکت گرفتی(ببین چه با مزه دستت رو گذاشتی پشت عروسکت)