بهراد منبهراد من، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

♥بهراد بهترین هدیه ی خدا♥

Happy Children’s Day to all the world’s children

  روز جهانی کودک بر تمامی کودکان جهان مبارک باد   Happy Children’s Day to all the world’s children     روز 16 مهر برابر با 8 اکتبر روز جهانی کودک نام دارد.   کودکی غنچه ای از رود صداقت به صفای آب است کودکی صفحه ای از عشق و محبت به شکوه ماه است کودکی سلسله ی اشک به دنبال سرشت است کودکی لاله ی سرخ است به باغ امید ١٩ماهگیت مبااارک عشقم......           ای همه ی دنیای من روزت مبارک سلام پسر دردونه ی من این روز قشنگ رو به تو و تمام دوستای کوچولوت تبریک می گم عزیزم و براتون آرزوی سلامتی و شادی می کنم &...
17 مهر 1392

زنبور کوچولوی من...

وااااااااای که چه زود دیر شد امروز وقتی اومدم تا یه پست جدید بذارم و همون موقع وقتی به تاریخ آخرین پستم نگاه کردم فهمیدم 10روز ازش گذشته و این واقعا بعید بود..... آخه تو این چند روز هر کاری می کردم فرصت پیش نمی اومد خدائیش نمی دونم چرا!!! حالا بگذریم بهتره بریم سراغ عکس ها : این عکس بابائی و زنبور کوچولوی منه به نظر شما شبیهه منه یا باباش؟!!آخه هر کی یه چیزی میگه ما که نفهمیدیم................... شروع یه صبح خوب اینجوریه که میری حموم رنگ بازی و بعد یه حموم داغ و بعدشم حسااااابی خوش تیپ می کنی اینجا هم داری خودت رو برام لوووووس می کنی (چون می دونی برات ضعف می کنم) این عکسابیانگر فعالیت های ...
13 مهر 1392

تولد امیر محمد در 18ماهگی بهراد

سلام به دردونه ی مامانی که یه دنیاااااااااااااااااااا دوسش دارم دیشب تولد امیر محمد (پسر عمه ی بابائی )بود و همین طور که می بینی حساااابی خوش تیپ کردی و رفتی اونجا و همه هم کلی قربون صدقت رفتن و تا آخر شب براشون با شیرین کاری هات دلبری می کردی عزیییییییییییییییییز دلم ولی اینم باید بگم که ٢روزه که سرما خوردی و آبریزش شدید همراه با سرفه های خفیف داری که امیدوارم زود تر خوب شی عشق مامان و بازم میریم سراغ دیشب . چند روز یاد گرفتی وقتی بهت می گیم : من :عسل مامان کیه کیه؟ بهراد:من من من من من:جیگر مامان کیه کیه؟ بهراد:من من من من من:یکی یه دونه کیه کیه؟ بهرادمن من من من وااااااااااااااااااااااای که با او...
4 مهر 1392

سفرنامه ی تهران و کرج در 18ماهگی

ما اومدییییییییییییییییییییییییییییم  این چند رو یه مسافرت کوتاه بود به تهران و کرج خونه ی خاله های مامانی قضیه از این قرار بود که سه شنبه من و بابائی و پسر کوچولومون حرکت کردیم به سمت تهران خونه ی خاله شیرین (خاله ی مامانی )چون همه اونجا جمع بودن و فقط ما کم بودیم که بهشون پیوستیم و ١روز اونجا بودیم و بعد به اتفاق دسته جمعی به سمت کرج ویلای خاله مریم اینا(خاله ی مامانی)حرکت کردیم که البته تو جاده چالوس ١٥ کیلومتری کرج رفتیم واااااااااااای جاتون خالی که حساااابی خوش گذشت و این ٣روز به اندازه ی ٣٠ روز بهمون خوش گذشت هم به وروجک من : اینجا هم خوشگل من یه دوچرخه اندازه ی خودش پیدا کرد و داره دوچرخه سواری می کنه جالب اینجا بود که...
30 شهريور 1392

وروجک 18ماهه ی من

بازم اومدم برای ثبت یه روز دیگه و یه خرابکاری دیگه امروز صبح برات تخم مرغ با کره نیمرو کردم و برات آوردم و نوش جان کردی اما آخرای صبحونت بود که مامانی مژگان زنگ زد و داشت باهام حرف می زد که دیدم بله با جفت دستات رفتی تو ظرف و بعدم والیدی به صورتت و داری مثلا صورت می شوری و حالا منم صدا می کنی که تشویقت کنم و اینجوری شد که زود تلفن رو قطع کردم مستقیم بردمت حموم تو هم که از خدات بود و رفتی تو استخر آب گرمت و حسااابی کیف کردی و منم برات آب میوه آوردم تا بیشتر کیف کنی بعد حمام هم عین یه دسته گل شدی سرحال سرحال  صدام کردی که بیام تو اتاقت و باهات بازی کنم و بعد هم دوتایی با هم کلی بازی کردیم کلی چیز یادت دادم حلقه بازی ...
25 شهريور 1392

دنیای شاد کودکی تو...

سلام به بهترینم امروز با هم کلی رنگ بازی کردیم و رو در و دیوار حموم نقاشی کردیم و خوش گذروندیم و سعی کردم بهت خوش بگذره و فکر کنم همین طورم شد آخه با دبدن رنگ کلی هیجان زده شده بودی و البته اولش هم کلی تعجب ولی بعد اینکه من برات کمی رو دیوار نقاشی کردم تو هم راه افتادی و شروع کردی به نقاشی کردن اول مثل من با یک انگشت شروع کردی و در آخر با جفت دستات... ناگفته نماند که به منم کلی خوش گذشت گل مامان عشق مامان الهی همیشه دنیات مثل این رنگ ها شاد شاد باشه و تو هم ازش لذت ببری عشقم....     پسرم ای تمام وجودم وقتی شادمانه می خندی و به یکدیگر عشق می ورزیم دنیا از آن من ...
19 شهريور 1392